AMANTIS

AMANTIS مجموعه ای است از سروده ها و دستنوشته های شیخ اکبر کریمی فردیسی

AMANTIS

AMANTIS مجموعه ای است از سروده ها و دستنوشته های شیخ اکبر کریمی فردیسی

زندان قصر

کلا پشمی‌ات را بردار و به زندان قصر برو.
آنجا که آدمها را دوباره می‌زایند. با شاخهای بیشتر و اندامی درازتر.
شاید آنجا کسی بخواهد، مغزت را، با ضربه‌های سرد فلز منفجر کند.

عرفان جدید و قدیم ندارد

عرفان یعنی کسب دانش از طریق تجربه مستقیم. بنابراین عرفان، جدید و قدیم نمی‌تواند داشته باشد. زیرا که خود حقیقتی که در عرفان به دنبال آن هستیم بیرون از زمان و مکان است. بنابراین در برخورد با هر فرقه عرفانی تنها راه ارزیابی میزان توانایی آن روش در مسلح کردن انسان به ابزارهایی برای شناخت مستقیم و دریافت باطنی است.

به علاوه مطالعه روشها و سنتهای متنوع عرفانی که عموما در میان ادیان الهی باید به دنبال آنها گشت، روشن می‌سازد که ماهیت و ریشه تمامی آنها یکی است و همه آنها در اصل دارای عناصر اصلی یکسانی هستند. تفاوتها جزئی و در حد اختلافات زبانی است.

اما غفلت از این نکته جایز نیست که، در این میان بسیارند مکاتب نازل و شبه عرفانی که تنها برپایه مطالعه ظاهری جریانهای گوناگون و تهیه یک ملغمه خودساخته از آنها بنا شده‌اند و در درون حاوی هیچ روش محکمی برای رسیدن به تجربه مستقیم نیستند. این روشها اصولا تنها به بخشهای سطحی و عامه پسند عرفان پرداخته و اصول محرمانه‌تر آن را وا می‌گذارند. بنابراین در ارزیابی یک فرقه عرفانی خیلی مهم است که شخص به دنبال تجربیاتی باشد تا وجود یک واقعیت ماورایی برایش آشکار شود. در عرفان مدرن که در واقع سنت سامائیل است، این وجهه به طور کامل دیده شده‌است و در همان ابتدا تجربیاتی برای شخص حاصل می‌شود که تا حدودی باعث تههیج و افزایش غلاقمندی و ایمان او به ادامه مسیر خواهد بود. و این بسته به خود شخص دارد.

هفته سوم خروج سماوی

هفته سوم دوره خروج سماوی رو آپلود کردم. در درس این هفته به اولین تکنیک خروج سماوی که یکی از قدرتمندترین و پایه‌ای ترین روش‌هاست، پرداخته می‌شه. شما می‌تونید با انجام مستمر تمرین‌ها اولین تجربیات بیرون از بدن خودتون رو داشته باشید.

نکته خیلی خیلی مهم اینه که در صورت تلاش کافی و داشتن انگیزه، احتمال بسیار بسیار زیاد، به شما در چند مورد کمک‌های اساسی خواهد شد که می‌تونه به چند تجریبه عالی ختم بشه. این چیزیه که من خودم کاملا تجربه کردم و بهش ایمان دارم.

هر سوالی هم که داشتین بپرسین.
فعلا.

پیاده‌روی قطعات زندگی بر روی اعصاب یک پوچ‌انگار گنوسی

من از خدا یه سوال بزرگ دارم. فکر هم نمی‌کنم که هیچوقت برای این سوالم جوابی پیدا کنم. مثل این می‌مونه که در حال استراحت در یک ساحل گرم و دلپذیر باشی، یا اصلا نه، همینطوری مثل اسب نشسته باشی یه گوشه...خب؟ حالا یکی بیاد بهت بگه: "عزیزم! اگه همین الان پاشی و در عرض 10 ثانیه فلان مسیر رو بری و برگردی، تمام دنیا رو می‌ریزم به پات و اگر نتونستی، اونقته که زنده زنده به سیخ می‌کشمت". یه آدم با قوه فاهمه سالم چه چیزی می‌تونه راجع به میزان شفقت و یا ظلم چنین موجودی داشته باشه؟

این دقیقا خداست که ما رو در دوراهی رستگار شدن یا نشدن قرار می‌ده. خوب بودن یا بد بودن. ولی نبودن چی؟ من می‌خوام نباشم. می‌خوام الساعه ریغ رحمت رو نوش کنم. کی رو باید ببینیم؟ گزینه‌ی سوم کجاست.

جالب اینجاست که خداوند خودش در آیاتش خیلی صریح به دو جنبه جباریت و قهاریت و ....و لطافت و رافت و ...اشاره می‌کنه. ولی ما انسانهای ابله از خود راضی، همیشه واقعیتها رو از زاویه‌ای دوست داریم نگاه کنیم که برامون ساده‌تر و زیباتر باشه...خاک بر سرمون واقعا.

من فکر می‌کنم که در ذهن همه انسانها خدایی وجود داره که بی شباهت به خودشون نیست! و من به این می‌گم فساد ناب. البته خوب درک می‌کنم که فکر من آخرین چیزیه که در این سرزمین سه بعدی اهمیت داره. حتی برای خودم. اگه غیر از این بود شاید واسه خودم نگهشون می‌داشتم.....