هیچ نوعی از موسیقی مثل کارهای Enigma با من ارتباط برقرار نمیکنه. الان دارم با صدای نسبتا بلندی Enigma گوش میکنم. Era هم خوبه. خصوصا آلبوم Looking from East فوقالعادهس.
بعضی وقتها مخصوصا روزهای ابری زمستون یا پاییز، یه حالت وجد درونی به من دست میده... فکر میکنم شبیه همون حالت بیذهنیه که عرفا ازش حرف میزنن. برای یک آدمهای معمولی مثل من، مواجهه با یک منظره یا موقعیت بینهایت جذاب که بتونه تمام حواس ما رو به خوش معطوف کنه، باعث ایجاد همچین حالتی میشه. برای من راه رفتن در یک خیابون ابری و خنک جذابترین چیزه.
باور نداری انگار
در پیشگاه چشمت
چون برگهای پاییز
با چشم باز مردم
یک مرد تازه روئید
باور نداری انگار
وقتی زنانگی را
در چشم تو شمردم