چت میکردم با یکی. بهش گفتم خدا نگهدار. تعجب کرد. عادت کرده بود به BYE
آدم خوبی بود، ولی فاحشه نبود...فاحشه نبود...ولی من آدم خوبی نیستم، ذهنم یه فاحشهی آزاد و وحشیه...کاشکی میدونستید فاحشه یعنی چی...میدونید؟
این کوچولوی آشغال در کمتر از 2 دقیقه زاییده شده، زشتی ظاهریش رو به من ببخشید...همه میدونن، من آدم محجوبی به نظر میرسم...این رو به عنوان تجاوز ذهن مغشوشم به عرصه ادب بپذیرید، خواهش میکنم...مامانم همین الان میگه که چرا موهام اینقدر ژولیدهس...تازه از حموم اومدم بیرون...بعد از یک ساعت و نیم...
...
زندگی خاطره کوچک نامشروعی است
که در این نزدیکی
مثل یک فاحشه عریان شده است
کاش باهم بودن
مثل شیرینی این فاحشه ممنوع نبود
...
روزها چه زود میگذرن...یه دوست داشتم سید مهدی موسوی، تو دبیرستان. شاعر بود، یعنی شعر میگفت. دیروز تو جام جم نوشته بود که تو شاهرود کارگاه غزل پست مدرن راه انداخته و تدریس میکنه. به مدت دو ماه. من نمیدونم که غزل پست مدرن یعنی چی.
دوستون دارم...چون به دنیا اومدین. خودتون میدونین...