AMANTIS

AMANTIS مجموعه ای است از سروده ها و دستنوشته های شیخ اکبر کریمی فردیسی

AMANTIS

AMANTIS مجموعه ای است از سروده ها و دستنوشته های شیخ اکبر کریمی فردیسی


من اینک فوق لیسانسم ردیف است
ولی دانم که این آغاز قیف است

صفحه شطرنجی عشق

می نشینم بر خاک
می نویسم بر باد
آبی چشم تو را با انگشت
تا به خوشرنگی آن درد کسی چاره شود
که در اندیشه یک رنگ قشنگ
سر خود می خارد
یا قلم مو در دست
غرق خوابی است به اندازه چشمان سیاهت آرام


می نیشم بر خاک
می فشانم بر باد
شوری اشک تو را با لبخند
در هوایش همه پنجره ها گریه کنند
یا ترک بردارند
مثل این تکه جامانده ی تصویر گناه

پاییز چشمهای تو


پاییز دستهای توست
و من شاید
همان اتفاق کوچک زردم
که پای درختان مرگ می افتاد
و من می نویسم
و می دانم
کسی خواهد خواند!!!!!!!!!!!!!!!!

رنگ تنهایی من ( یه چیز تو مایه های یشمی فک کنم! )


( گفته باشم به نظر من این اصلا شعر نیست ولی دوست دارم نظر شما رو هم بدونم)

تنها بود و سکوت در گوشهایش زنگ می زد.

تنها بود و هوس مدام آزادی

در سینه اش حبس می شد


تنها بود

آنچنان که مردی بزرگ

در انتهای فصلی سرد

می میرد