یک بار بیا و جان من ناز مکن
عرضم بپذیر و شکوه آغاز مکن
سرمستم از اینکه بین ما رازی هست
مستی مپران و کشف این راز مکن
خاموشم و آه خفته در نایی تو
در خاکم و دیده ام چه رعنایی تو
در آینه شکسته در سینه من
تصویر تمام قد معنایی تو
ما زنده برآنیم که بر دار شویم
جان را به جهاندار بدهکار شویم
بیهوده سخن مگوی و فریاد مزن
جرم است میان ما که بیدار شویم