عرفان یعنی کسب دانش از طریق تجربه مستقیم. بنابراین عرفان، جدید و قدیم نمیتواند داشته باشد. زیرا که خود حقیقتی که در عرفان به دنبال آن هستیم بیرون از زمان و مکان است. بنابراین در برخورد با هر فرقه عرفانی تنها راه ارزیابی میزان توانایی آن روش در مسلح کردن انسان به ابزارهایی برای شناخت مستقیم و دریافت باطنی است.
به علاوه مطالعه روشها و سنتهای متنوع عرفانی که عموما در میان ادیان الهی باید به دنبال آنها گشت، روشن میسازد که ماهیت و ریشه تمامی آنها یکی است و همه آنها در اصل دارای عناصر اصلی یکسانی هستند. تفاوتها جزئی و در حد اختلافات زبانی است.
اما غفلت از این نکته جایز نیست که، در این میان بسیارند مکاتب نازل و شبه عرفانی که تنها برپایه مطالعه ظاهری جریانهای گوناگون و تهیه یک ملغمه خودساخته از آنها بنا شدهاند و در درون حاوی هیچ روش محکمی برای رسیدن به تجربه مستقیم نیستند. این روشها اصولا تنها به بخشهای سطحی و عامه پسند عرفان پرداخته و اصول محرمانهتر آن را وا میگذارند. بنابراین در ارزیابی یک فرقه عرفانی خیلی مهم است که شخص به دنبال تجربیاتی باشد تا وجود یک واقعیت ماورایی برایش آشکار شود. در عرفان مدرن که در واقع سنت سامائیل است، این وجهه به طور کامل دیده شدهاست و در همان ابتدا تجربیاتی برای شخص حاصل میشود که تا حدودی باعث تههیج و افزایش غلاقمندی و ایمان او به ادامه مسیر خواهد بود. و این بسته به خود شخص دارد.