از استادی پرسیدند: "راه کدام است؟"
و او در حالی که به کوهی که در آن منزل داشت اشاره میکرد گفت: "چه کوه با شکوهی؟"
دوباره پرسید: "از کوه نپرسیدم، بلکه درباره مسیر سوال کردم."
پاسخ داد: "مادامیکه نتوانی به آن سوی کوه بروی، راه را پیدا نتوانی کرد."
شاگرد دیگری از همان استاد، همان سوال را پرسید، استاد پاسخ داد: "همانجاست، درست در مقابل چشمانتان."
"چرا من نمیتوانم آن را ببینم؟"
"زیرا ایدههای خودخواهانهای داری."
"استاد، آیا قادر به دیدن آن خواهم شد؟"
"تا وقتیکه نگاه دوگانهای داشتهباشی و بگویی: من نمیتوانم و ...چشمانت در اثر آن نگاه نسبی، کور خواهدماند."
"آیا اگر من و تویی در میان نباشد، دیده خواهدشد؟"
"اگر من و تویی در میان نباشد، پس چه کسی است که میخواهد ببیند؟"
....
مسائل زندگی هیچ چیزنیستند جزاشکال ذهنی با دو قطب مثبت و منفی. مسائل توسط ذهن به وجود میآیند و توسط ذهن هم ادامه پیدا میکنند.
وقتی فکر کردن به یک مساله را متوقف کنیم، آن مساله ناگزیر خاتمه خواهدیافت.
شادی و اندوه، خوشی و درد، خیر و شر، پیروزی و شکست؛ نبرد میان دو قطب مخالف را شکل میدهند که "من" بر روی آن بنا شدهاست.
تمام زندگی بدبختانهای که داریم از یک قطب به قطب دیگر در حال تغییر است: پیروزی، شکست؛ دوستداشتن، دوستنداشتن، خوشی ، درد؛ شکست، موفقیت؛ این، آن،....
لازم است تا خود را ازستم "متضادها" آزاد کنیم؛ و این تنها با آموختن زیستن لحظه به لحظه، بدون هرنوع انتزاع، بدون رویاها و بدون خیال امکانپذیر است.
برگرفته از صفحات هفتم و هشتم کتاب “The Revolution of the Dialectic” اثر استاد سامائیل آون وئور (Samael Aun Weor)
وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.dvp.mihanblog.com
گنج7دریا
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع/شرکت درجایزه800دلاری
وقتی انسان، قدرت فریب کاری ذهن رو تشخیص می ده، می تونه خیلی راحت ازش رد شه.
این ذهن لعنتی بد موجودیه، و البته تنها ابزار موجود برای رسیدن به حس هوشیاری لحظه به لحظه.
شاید خیلی بد باهش برخورد کردم.
دوست آسمانی بنویس، تا ما هم کمی از نور وجودیت استفاده کنیم.
تو قطعاً یه استاد کاملی، خوشحالم که یک چنین دوستی دارم.
SIR
جگر!
من فقط و فقط یک مترجمم. همین.
و البته به همین هم شکر.
سلام دوست آسمانی
تو استادی، که در کنار استادیت ترجمه هم می کنی. اونم چه ترجمه ای و چه متونی.
با تقدیم بهترین آرزوها برای دوست آسمانیم.
SIR
بسیار جالب بود. واقعا که این دوگانه های متضاد ، نکبت زندگی آدمها هستند. اگه شورش بزرگ رو ترجمه نمودی مارو دریاب.
با:
ساختار چوب پنبه ها*
خبرهای داغ داغ از:
برگزاری جشنواره سراسری غزل پست مدرن در آذر ماه امسال*
انتشار اسامی شرکت کنندگان در جشنواره سراسری غزل پست مدرن در وبلاگ رضا پارسا و پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه جشنواره*
تمدید مهلت ارسال آثار تا تاریخ ۳۰ آبان ماه*
چاپ دوم نشریه ادبی ایرانشهر*
چاپ مجموعه غزل پست مدرن امروز در آذر ماه*
شروع برف بازی شاعران جوان!!!
دعوت از همه دوستان برای همکاری با شماره بعد ایرانشهر*
به روز شدم...